Pages

شعر سبز

شرم مکنید آن دیوار بلند آهنین را
محکم تر از آنچه می خواهید
در کوچه بن بست فکرتان
به دور آن حقیقت سبزِ محصور بکشید
که مبادا بفهمم

شرم مکنید حتی
از آنکه فرمان دهید
رابطه نسیم با پنجره های آن خانه قطع شود

هرچه می خواهید بکنید
مبادا شرم کنید

من که خوب می دانم
بعد شب های سیاه سحر می آید
که زمستان سرد به سر می آید
و گل لاله به ثمر می آید
که صدای الله اکبر می آید
و این ها را
آخرین نگاه برادرم به من گفت

شعر از : یار سبز


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر