چکیده :شرایط پدر مادر با نزدیک شدن به انتخابات سخت تر شده ارتباطات ما تنگ تر شده و روند درمان آنها تنها در دست پزشکان غیر قابل اعتماد انجام می شود. آنها نگرانند تا مبادا پدر روزنه ای پیدا کند و حرفی بزند که روند ها تغییر کند. ما دلیلی جز این نمی بینیم. در یک روال کلی پدر و مادرمان به ما توصیه ای نداشتند. یا حتی برای شرکت یا عدم شرکت های ما در انتخابات، نه نظر خودشان را توضیح می دادند و نه از ما انتظار توضیح داشتند. اما در حد همین یکی دو ملاقات محدود، گفتند ما در این شرایط امنیتی در متن جامعه قرار نداریم و بنابراین درباره انتخابات صحبت نخواهیم کرد. ...
کلمه- هانیه رضایی:
یک ملاقات برای دو دختر و دو ملاقات برای یکی از دختران میرحسین موسوی
تنها سهم دختران میرحسین و رهنورد از دیدار پدر و مادرشان طی هفت ماه گذشته
بوده است. آن ها حتی نتوانسته اند در این مدت تماس تلفنی با پدر و مادر
خود داشته باشند. در حالی که حتی مجرمان خطرناک نیز از این حقوق ابتدایی در
زندان ها برخوردارند.
این ها اخباری است که زهرا موسوی دختر نخست وزیر سال های دفاع مقدس کشورمان از وضعیت ارتباطی خود و خواهرانش می گوید.
دختر موسوی و رهنورد در گفت و با کلمه ضمن اعتراض از این محرومیت ها و
فشارها، از وضعیت جسمی پدر و مادر خود ابراز نگرانی می کند: هنگامی که پدرم
برای بار اول برای تست ورزش به این بیمارستان امنیتی برده شده بود ظاهرا
در یک تبانی بین مامورها و پزشکان درحالی که حالش بد شده و تست هم مثبت
بوده دستگاه را خاموش نکرده بودند و با توجه به این وضع پدرم امنیت جانی حس
نکرده و قبول نکرده است که مجددا به آنجا برده شود و در نتیجه الان پرونده
پزشکی او رها شده و پیگیری نمی شود.
وی همچنین درباره ی موضع انتخاباتی پدر و مادر خود نیز می گوید.
متن کامل گفت و گوی زهرا موسوی با کلمه را با هم می خوانیم:
آخرین خبر شما از آقای مهندس و خانم دکتر چیست و آیا از وضعیت ایشان خبری دارید؟
یکی ازخواهران اخیرا موفق شده است پدر و مادرمان را خیلی کوتاه ببیند.
در واقع با دیدار اخیر طی ۷ ماه گذشته عملا دو نفر از ما تنها یک ملاقات
داشته و دیگری دو ملاقات. این وضعیت محرومیت ما از ملاقات هاست. تماس تلفنی
هم نداریم و اجازه نمی دهند حتی به اندازه حقوق یک زندانی تماس تلفنی
داشته باشیم و از این مساله هم محرومیم. کماکان درگیر فشارهای نهادهای
امنیتی هستیم. طبعا در یک چنین وضعی هم هیجانات چنین دیدارهای ناگهانی هم
فشارهای شدید روانی که بر ما و آنها وارد می شود و در حضور مامور و شنود و
دستگاه و دوربین یک دیدار راحت و با آرامش ممکن نیست. در این فرصت های
کوتاه ما همین که بگوییم خوبیم و زندگی چطور می گذرد و… زمان گذشته است.
بنابراین از وضعیت آنها خبر دقیقی نداریم. منظورم این است که صحبت ساده و
راحت نیست از هر نظر برای ما و آنها.
فکر میکنید زندان خانگی برای پدر و مادرتان چگونه میگذرد؟
پدر و مادر ما انسان هایی سیاسی اند. زندگی مشترکشان هم ترکیبی از یک
زندگی عادی عاشقانه با فعالیت های جدی سیاسی است. این بر کسی پوشیده نیست
که در کشورهایی با شرایط همانند کشور ما زندگی سیاسی چه تبعاتی می تواند
داشته باشد. پس برای این تبعات از نظر روحی آماده بودند اگرچه حجم تباهی و
بی انصافی خیلی خیلی بیش از تصور است. آنها از نظر روحی قوی و از نظر
ایمانی در طول این سال های سخت، تلطیف و ربانی تر شده اند اما از نظر جسمی
به طور جدی آسیب خورده اند این بزرگترین نگرانی ماست. ما درد دوری و بی
خبری و روبرویی با دستگاه امنیتی پیچیده و بیرحم را تحمل کرده ایم ولی
وضعیت سلامتی آنها نگران کننده است.
منظورتان چیست؟ چه مشکلی از نظر جسمی پیدا کرده اند؟
مادرم قندش بالا رفته و آرتروزش به شدت کتف و دست هایش را درگیر کرده
است. منتها تا کنون در این مورد کاری نشده و او درد می کشد. پدرم هم
اردیبهشت باید برای پرونده پزشکی و بررسی استنت قلبش به بیمارستان قلب و
زیر نظر پزشکانی که مراحل قبل را انجام داده بودن می رفت که مامورها گفته
اند به بیمارستان مورد نظر خودشان برده خواهد شد. پیش از این هنگامی که
پدرم برای بار اول برای تست ورزش به این بیمارستان امنیتی برده شده بود
ظاهرا در یک تبانی بین مامورها و پزشکان درحالی که حالش بد شده و تست هم
مثبت بوده دستگاه را خاموش نکرده بودند و با توجه به این وضع پدرم امنیت
جانی حس نکرده و قبول نکرده است که مجددا به آنجا برده شود و در نتیجه الان
پرونده پزشکی او رها شده و پیگیری نمی شود. البته داروها طبق توصیه قبلی
پزشک تهیه می شود و در اختیارشان گذاشته می شود. منتها علی رغم خواست مکرر
ما و پدر مادر ما هنوز موفق به دیدن پرونده پزشکی آنها نشده ایم.
فکر می کنید شرایطی که برای شما و پدر و مادرتان ایجاد کرده اند
ارتباطی با انتخابات و به طورکلی تر بحرانی که در جامعه فراگیر شده است
دارد یا خیر؟
شرایط پدر مادر با نزدیک شدن به انتخابات سخت تر شده ارتباطات ما تنگ تر
شده و روند درمان آنها تنها در دست پزشکان غیر قابل اعتماد انجام می شود.
آنها نگرانند تا مبادا پدر روزنه ای پیدا کند و حرفی بزند که روند ها تغییر
کند. ما دلیلی جز این نمی بینیم.
در هفته های اخیر شایعات زیادی از هر سو در مورد موضع انتخاباتی
آقای موسوی گفته شده است. طی همین یکی دو ملاقات کوتاه آیا دریافتی یا
نظری از پدر و مادر دربارهی انتخابات داشته اید؟
در یک روال کلی پدر و مادرمان به ما توصیه ای نداشتند. یا حتی برای شرکت
یا عدم شرکت های ما در انتخابات، نه نظر خودشان را توضیح می دادند و نه از
ما انتظار توضیح داشتند. اما در حد همین یکی دو ملاقات محدود، گفتند ما در
این شرایط امنیتی در متن جامعه قرار نداریم و بنابراین درباره انتخابات
صحبت نخواهیم کرد.
فکر می کنید آیا وضعیت به این شکل ادامه پیدا می کند یا تغییر خواهد کرد؟
ما امیدواریم و خود پدر مادر هم امیدوارند که وضعیت آنها و همه زندانی
ها تغییر کند. تا ابد که این وضع نمی شود ادامه داشته باشد و این بحران زیر
پوست هر تحرکی خواهد بود و قابل انکار نیست. اگرچه عده ای از ترس فضای
امنیتی جرات نکنند نام آنها را ببرند و به جای اینکه اسمشان را ببرند آدرس
بدهند. گرچه کسی جرات نکند به این زندان و رفتار غیر انسانی و قانونی اشاره
کند. منتها من فکر می کنم وضع آنها نسبی است؛ یعنی با توجه به شرایط و
تحولات کشور خواهد بود. در کشور ما هیچ وقت نمی شود پیش بینی دقیق داشت.
انشا الله که با آزادی همه دلسوزان سیاسی دربند یک بحران بزرگ برطرف شده و
راه برگشت آرامش به کشور بالاخره از نقطه ای باز شود.
خواست شما به عنوان خانواده آقای موسوی خانم رهنورد درباره وضعیت پدرتان چیست؟
در بحران های آغاز زندانی شدن پدر و مادر ما ابتدا خواستار ملاقات آنها
بودیم. آنقدر بی خبری ها آزار دهنده بود و آنقدر دم در زندان اختر رفته و
دست خالی برگشته بودیم و آنقدر توهین شنیده بودیم و این بحران برایمان
سنگین بود که با همه صحنه های فجیعی که می دیدم بیشتر در شوک بودیم و ملجا و
ماوای مان را جستجو می کردیم. اما الان می دانیم و مصریم که خواست اصلی و
اولیه و مهم ما آزادی بی قید و شرط آنهاست. به آنها ظلم شده، برای خوبی و
خیرخواهی دوستی و عشق به مردم و کشور زندانی شده اند، از حقوق اولیه انسانی
خود محروم شده اند. از حقوق یک زندانی که به هرحال قوانین زندان با همه
مشکلاتش شامل حالش می شود محروم مانده اند. در غیاب آنها و در حالی که
دستشان ناجوانمردانه از دنیای بیرون کوتاه بوده مورد اتهام های دروغین
مختلف قرار گرفته اند. ملی ترین، دلسوزترین و از خود گذشته ترین و مردم
دوست ترین های این کشور را با اتهام های عجیب و نچسب و غیر قابل باور
وابستگی به بیگانه و براندازی که خودشان هم می دانند راست نیست، به دست خشن
ترین لایه های سپاه و سپس امنیتی سپرده اند. ما فرزند آنهاییم و مثل هر
فرزند وفاداری ضمن اینکه به راهی که رفته اند باور داریم و درحالی که حق
خود و پدر و مادرمان می دانیم ملاقات هایی عادی با آنها داشته باشیم از
وضعیت بد آنها بطور خیلی جدی نگران و خواستار پایان سریع این وضع و جبران
آنیم.
از مردم و دوستان و فعالان چه انتظاری دارید؟
پدر و مادر ما به حق مردم خیانت نکردند و به اعتماد و علاقه اشان پاسخی
مهربانانه و اخلاقی دادند. ما مطمئنیم مردم هم تنهایشان نخواهند گذاشت و
وفای به عهد آن ها را با حمایت آنها و توجه و حساسیت به وضعیت خطیر آنها
پاسخ خواهند داد. همانطور هم که قطعا حضور ملموس و غیر ملموس آنها شیشه
وجودشان را کنار سنگ های خشن نگه داشته است.
0 نظر