چکیده :اینک سید مصطفی تاج زاده نماد تمام عیار «خشم اصلاح طلبانه» است. تاج زاده سخنگوی تمام نمای اصلاح طلبان دلسوزی است که چونان مادری دلسوز که می بینند فرزندشان به «دایه ای بی رحم و کژ اندیش و کج رو» سپرده شده است، با نگارش چنین نامه هایی با آنان اتمام حجت می کنند تا بدانند که «پایان گفتمان اصلاح طلبی همان و پایان نظام همان.»...

کلمه- مهستی شیرازی: بی شک سید مصطفی تاج زاده یکی از صاحب نام ترین و ثابت قدم ترین اصلاح طلبانی است که به سیاست ورزی در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی مشهور است و بی شک نامه ی تاج زاده به رهبری، یکی از صریح ترین و شفاف ترین و  در عین حال دردناک ترین نامه هایی است که تا کنون توسط اصلاح طلبان به آیت الله خامنه ای نوشته شده است. این نامه را باید جدی گرفت.
سالهاست اصلاح طلبان، تمام تلاششان اصلاح کژی های حاکمان و بازگشت به آرمان های انقلاب اسلامی است. سالهاست اصلاح طلبان از یک طرف دشنام ها و توهین های براندازان نظام و از یک طرف هتاکی ها و تهمت های طالبانِ قدرت و  مدعیان اصولگرایی را به جان می خرند تا نشان دهند در این کشاکش می شود با کمترین هزینه اصول را نگه داشت و بی براندازی به آرمان های انقلاب و خواسته های مردم بازگشت.
سالهاست اصلاح طلبان سوپاپ انذار دهنده ای شده اند تا هر جا که خطایی می رود و انحرافی رخ می دهد، اعلام خطر کنند، مبادا ویرانی به بار آید. سالهاست براندازان، اصلاح طلبان را « سوپاپ اطمینان» نظام می خوانند که مانع سقوط آن شده اند. سالهاست اصلاح طلبی به «تنها امید ملت» برای اصلاح «نظام کژرو کج رفتار» تبدیل شده است، تا هر از گاهی با کمترین هزینه ها و تنها با اتکا به صندوق های رای، اصلاحات را به قدرت بازگردانند و به امید اصلاح کژی ها بنشینند.
اما کودتای ۲۲ خرداد، اصلاح طلبان را هم از سر راه برداشت. کودتای ۲۲ خرداد اعلام کرد که کار از اصلاح طلبی پارلمانی گذشته است و حاکمان به هیچ بهایی اجازه نخواهند داد دیگر دوم خردادی و مجلس ششمی شکل بگیرد. جنبش سبز هم واکنش طبیعی مردم به اعلان جنگ حاکمان با اصلاحات بود تا نشان دهند همچنان خواستار اصلاح امورند حتی اگر کار از اصلاح طلبی پارلمانی هم گذشته باشد.
اینک سید مصطفی تاج زاده نماد تمام عیار «خشم اصلاح طلبانه» است. تاج زاده سخنگوی تمام نمای اصلاح طلبان دلسوزی است که چونان مادری دلسوز که می بینند فرزندشان به «دایه ای بی رحم و کژ اندیش و کج رو» سپرده شده است، با نگارش چنین نامه هایی با آنان اتمام حجت می کنند تا بدانند که «پایان گفتمان اصلاح طلبی همان و پایان نظام همان.»
تاج زاده می گوید «دیگر امیدی به اصلاح دیدگاهها و مواضع عالیترین مقام کشور ندارد»، تاج زاده می گوید «هدف از نگارش این نامه یادآوری اصول و ارزش‌هایی است که جزو بدیهی ترین و مقدس ترین اصول نهضت ما تلقی می‌شد» و تاج زاده سرانجام می گوید «من به این می اندیشم نظامی که با این سرعت در سراشیبی سقوط اخلاقی و معنوی حرکت می‌کند چه سرنوشتی خواهد یافت و این ملت چه تاوان سنگینی از این بابت خواهد پرداخت.»
تاج زاده درست و به جا یادآوری می کند که او از زمره براندازان نظام نیست تا مخاطب خود را آگاه کند که دارد نامه ی یکی از فرزندان راستین انقلاب را می خواند. تا مخاطب نامه در آئینه ی گفتمان اصلاح طلبی نیز سرنوشت و عاقبت نظام غیرقابل اصلاح را ببیند. تا بداند که «بی هنرانه» گفتمان اصلاح طلبی را به کجا کشانده است.
تاج زاده البته نکته ی دیگری را یادآوری نکرده است. روزگاری آیت الله خامنه ای، درباره ی سلامت فکری و اعتقادی او به پدر فخرالسادات اطمینان داده بود غافل از آنکه امروز ذوب شدگان در ولایت رهبری، تمام توان خود را به کار می گیرند تا جسم صاحبانِ این پیوند آسمانی را برای لحظاتی از هم دور نگه دارند. امروز نامه ی تاج زاده به رهبری، دستِ کم این خاصیت را دارد که عاملان و واسطه های آن هم می دانند پیوندِ مبارکِ «سید مصطفی تاج زاده و فخرالسادات محتشم پور» نمادِ پیوند مبارکِ «جنبش اصلاحات و جنبش سبز» است؛ پیوندِ مبارک «دو فرزند ملت ایران » علیه استبداد دینی.