چکیده :این سطور، سخنان یکی سال پیش
میر حسیناند. مردی که نه ادعای پیشگویی داشت و نه با اجنه و رمال و
اسطرلاب میانهای داشت ونه خودش را نایب امام زمان میدانست و نه هوای
مدیریت جهانی داشت....
کلمه- مهستی شیرازی: در مراسم ختم پدر آقای حسن
روحانی، خبرنگار یکی از سایتهای اقتدارگرا از محمد رضا خاتمی پرسیده بود
«اگر این اختلاس در دوران مجلس ششم اتفاق افتاده بود، مجلس با آن چه
برخوردی میکرد؟» و دکتر خاتمی جواب داده بود که «در دروان مجلس ششم چنین
اختلاسی اتفاق نمیافتاد».
خاتمی درست گفته است. مجلس ششم هر چه بود یک مجلس فرمایشی نبود. آن مجلس
حتی هنگامی که تن به حکم حکومتی سپرد، آنقدر شفافیت داشت که هیات رئیسه را
وادار کند تا برای درج در صورتجلسات مجلس و ثبت در تاریخ، متن فرمان رهبری
خوانده شود تا آیندگان بدانند چه ارادهای خواهان محدود کردن رسانه هاست و
از «شفافیت در مقابل ملت» هراسان است.
و نکته جالب آنجاست که میر حسین موسوی در بیانیه شماره ۱۸ خود هنگامی که
از «غارت بزرگ ملی» گفت و هشدار داد که در نبود دستگاههای نظارتی مستقل،
فاجعههای اقتصادی در راهند، راز پرهیز از آن را «شفافیت در برابر ملت»
دانست. در بیاینهٔ شماره ۱۸ آمده است:
امروز بیت المال در معرض یغمای یغماگران قدیس مآب است و هنوز ملت علیرغم ادعاها و دستورهای شدید از شناسایی و معرفی و محاکمه این مفسدان چیزی ندیده است. کجا رفت آن پرونده بزرگی که در مجلس باز شد و یک شبه در یک معامله پایاپای بسته شد؟ چه کسی جرات دارد پرونده واگذاریهای بزرگ را به بهانه اجرای اصل ۴۴ به مراکز قدرت و نفوذ باز کند و پرده از این غارت بزرگ ملی که منجر به ایجاد انحصارهای بزرگ اقتصادی شده است، برکشد؟ چه کسی آن شجاعت را دارد که از فاجعه نبود کمترین نظارت مالی بر دستگاههای نظامی و امنیتی و نهادهای شبه دولتی که سراسر فضای اقتصادی کشور را تحت تاثیر خود قرار دادهاند دم برآورد؟ و باز ملت ما سوال میکند که آیا این بود آن نظام اسلامی و عادلانه که در پی آن بودیم. «شفافیت در مقابل ملت» چه مشکلی ایجاد میکرد که به پنهانکاری از ملت پناه بردیم؟ آیا آن اصل طلایی شفافیت حکومت در مقابل ملت را از زبان پیر جماران یادمان رفته است که میگفت: «کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح دهید.»
این سطور، سخنان یکی سال پیش میر حسیناند. مردی که نه ادعای پیشگویی
داشت و نه با اجنه و رمال و اسطرلاب میانهای داشت ونه خودش را نایب امام
زمان میدانست و نه هوای مدیریت جهانی داشت.
یکسال و اندی پیش – و نه ده سال قبل – میر حسین موسوی در بیانیهٔ شماره
۱۸ خود آنچه را که امروز شاهدیم، تمام و کمال هشدار داد. آنها که بایست
میشنیدند، شنیدند، اما گویی ارادهای برای برخورد با مفسدان اقتصادی وجود
نداشت. نه تنها ارادهای وجود نداشت بلکه صاحبان این سخن را نیز محصور و
زندانی کردند تا مبادا بیش از این منادی حقوق برباد رفته مردم و اموال غارت
شدهٔ بیت المال باشد.
یکسال و اندی پیش، میر حسین موسوی پرسید «شفافیت در مقابل ملت چه مشکلی
ایجاد میکرد که به پنهانکاری از ملت پناه بردیم؟» و امروز هم اگرچه طشت
رسوایی مدیریت اقتدارگرایانه از بام افتاده است اما گویی هنوز هم ارادهای
برای شفافیت در مقابل ملت وجود ندارد. هنوز هم مردم نامحرماند و حق ندارند
سراغی از بیت المال خویش بگیرند.
کسانی که به دنبال دلیلی برای حصر و زندان میرحسین میگردند، با خواندن
همین چند سطر میتوانند به علت آن پی ببرند. پاسخ مسئولان و متولیان امر به
هشدارهای میرحسین، حصر و زندان بود و الحق که در طول تاریخ هر کس که با
ارباب ثروت و قدرت در افتاده است پاسخی بهتر از این نشنیده است.
0 نظر