جرس: «عالی‌ترین مقام رسمی جمهوری اسلامی كه به خود حق دخالت در تمام امور را می‌دهد در ظلم و شکنجه مخالفان، نقش غیرقابل انکار و تعیین‌كننده‌ای دارد.» همین بخش از نامه عیسی سحرخیز به رییس قوه قضاییه کافی است تا پس از ۷۹۰ روز بازداشت، در روزهایی که او در شرایط وخیم جسمی به سر می برد، هنگام مراجعه به بهداری زندان، مورد ضرب و شتم قرار بگیرد اما افکار عمومی ملت ایران او را به مظلومیت توأم با اقتدار بشناسند.

حکم قضایی یا تاوان «کینه شخصی»؟

سیزدهم مرداد ماه سال جاری، دستگاه قضایی اعلام کرد «عیسی سحرخیز دو سال بیشتر در زندان خواهد ماند». وی که پیش تر به سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود، حکم جدید خود را دریافت کرد؛ اگرچه به باور فرزندش «حکم جدید مانند بقیه حکم هاست، این حکم نشانگر کینه شخصی آقای خامنه ای به پدرم است، به دلیل انتقادهای که پدرم به او داشت حالا سعی دارند به هر طریقی شده او را اذیت کنند و بیشتر در زندان نگه دارند».
سحرخیز که نزدیک به ۷۹۰ روز است بدون یک روز مرخصی ـ حتی درمانی ـ در زندان به سر میبرد، به تازگی در روزهای اخیر در زندان رجایی شهر، مورد ضرب و شتم نیز قرار گرفته است.
مهدی سحرخیز آخرین وضعیت جسمی پدرش را چنین توصیف کرده است: «پدرم خیلی ضعیف شده، مشکل فشار خون دارد، پرده گوشش پاره شده، از ناحیه کمر در رنج است و مدتی حتی روی صندلی چرخ دار می نشست. در روزهای اول زندان به پدرم چیزی شبیه توبه نامه داده اند که امضا کند، بهش گفته اند به شرط امضا، شرایط مناسب و راحتی برایش مهیا می شود اما پدرم گفته من به حرفهایی که زده ام اعتقاد دارم و توبه نامه امضا نمی کنم، به این دلیل او را دو سال در وضعیت بدی در زندان نگه داشته اند و هیچ جوابی به درخواست مرخصی نداده اند».

فرزند عیسی سحرخیز از آیت الله خامنه ای خواسته است که «از حسنی مبارک یاد بگیرد. روزی هم دقیقا شبیه این اتفاق برای دولت ایران می افتد، حالا در یکی دو سال آینده یا چند سال بیشتر، ولی بالاخره دولتمردان ایرانی هم مثل صدام، قذافی و حسنی مبارک به نتیجه عملشان می رسند. میخواهم بگویم که از عاقبتی که قرار است در این دنیا به آن برسند، بترسند و بدانند که قدرت همیشه در دست آنها نخواهد بود».
وی بیش از ۷ ماه پیش، با نگارش نامه ای خطاب به دبیر کل سازمان ملل، ضمن یادآوری اعدام، شکنجه و فشارهای زندانیان سیاسی از وی خواسته بود تا «در ایفای وظیفه قانونی خود در برابر نقض سازمان یافته حقوق بشر» مصرتر باشد.

مهدی سحرخیز در آن نامه ضمن تصریح «شکنجه، ممانعت از معاینه و مداوا، اعدام در بی خبری وکیل، تجاوز و صدها مورد دیگر که با آمریت خامنه ای رخ می دهد»،«سفر به ایران همراه با کمیته حقیقت یاب» را وظیفه و تکلیف قانونی بان کی مون خوانده بود.
 
شکایت سحرخیز از «جنایت علیه بشریت»

سوم شهریور ماه سال گذشته، عیسی سحرخیز در نامه ای به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل با تشریح وضعیت زندانهای ایران و با توجه به عدم حضور اعضای سازمان ملل در ایران، از وی خواست تا در نشستهای مجمع عمومی این سازمان به آنچه در ایران و زندان هایش میگذرد بپردازد و نماینده ای تام الاختیار در امور حقوق بشر «برای رسیدگی به چگونگی رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران» اعزام کند.
به نوشته وی «از آنجا که مقامات سياسی و قضايی جمهوری اسلامی طی ۱۱ ماه گذشته حاضر نشده اند به شکايت های بر حق و متعدد اينجانب و دوستان و ديگر قربانيان تحت شکنجه و آزار و اذيت های گوناگون روحی، جسمی و جنسی حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری۲۲ خرداد ۸۸ رسيدگی و عاملان و آمران شناخته شده اين جريان ها از جمله مقامات عالی رتبه قضايی امنيتی چون آقايان سعيد مرتضوی دادستان و غلامحسين محسنی اژه ای وزير اطلاعات و شخصيت های سياسی عالی رتبه چون آقايان محمود احمدی نژاد و آيت الله خامنه ای که بنا بر وظايف و مسئوليت های قانونی مندرج در قانون اساسی و قوانين موضوعه ايران و همچنين مقررات و منشورهای بين المللی پذيرفته شده از جانب ايران نقش مستقيم در اعمال نقض حقوق بشر و جنايت عليه بشريت داشته و يا در قبال آن سکوت کرده اند تحت پيگرد قانونی و مجازات قرار دهند، از جنابعالی تقاضا دارم حال که حقوق قانونی شهروندان ايرانی رعايت نشده و حتی اوضاع آنان با تبعيد به زندان رجايی شهر که محل اصلی نگهداران جنايتکاران خطرناک است و بازداشتگاههای اوين که از کوچکترين حقوق انسانی زندانيان در آنها رعايت نمی گردد بدتر نيز شده است، به موارد زير توجه و در صورت مصلحت در خصوص تک تک موارد يا مجموعه آن اقدامات لازم به عمل آوريد».
سحرخیز در ادامه مطالبات خود تعیین و اعزام «کمیته حقیقت یاب» برای رسیدگی به ابعاد و گستردگی «جنایت علیه بشریت» را مطرح کرد تا «در صورت ضرورت در ارگانهای حقوقی و قضایی تابعه، با خاطئان یا جنایتکاران احتمالی برخورد گردد».

سحرخیز در ادامه نامه ای که با گذشت یکسال از انتشار آن، خواسته هایش هنوز تازه است تأکید کرد «از آنجایی که در مورد صحت انتخابات ریاست جمهوری گذشته ایران مباحث بسیاری وجود دارد و نهادهای بین‌المللی نیز آن را تائید نکرده‌اند و به خصوص میلیون‌ها شهروند ایرانی آقای محمود احمدی‌نژاد را نماینده قانونی و مشروع خود نمی‌دانند، اجازه فرمائید هیاتی از نمایندگان واقعی ملت ایران از جمله جمعی از قربانیان و شکنجه‌شدگان ایام اخیر به مصلحت و انتخاب جنابعالی یا نماینده تام الاختیارتان همزمان با حضور آقای احمدی نژاد و هیات ایرانی در ایام برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل در مقر این نهاد بین المللی در نیویورک حضور یافته و گوشه‌هایی از واقعیت‌های موجود جامعه ایران به خصوص در زمینه زیر پا گذاشتن قوانین داخلی و میثاق های بین المللی و منشور های سازمان ملل و اعلامیه حقوق بشر را بیان دارند.»

  «اتمام حجت» با قوه قضائیه

یک ماه پیش از نامه به بان کی مون، عیسی سحرخیز در نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه با یادآوری رفتار عاملان حکومت با زندانیان سیاسی و شخص وی، تاکید کرده بود «عالی‌ترین مقام رسمی جمهوری اسلامی كه به خود حق دخالت در تمام امور مقننه، مجریه و قضائیه كشور را داده و می‌دهد و روسای قوا برخلاف روح و مفاد قانون اساسی سخنان و اوامر او را «فصل‌الخطاب امور» می‌دانند، در این جریان نقش غیرقابل انکار و تعیین‌كننده‌ای دارد، و به تبع این مقام و مسئولیت باید پاسخگوی اعمال افراد تحت امر و تخلفات گسترده باشد».

سحرخیز در ادامه با نام بردن از آمرانی که تحت فرمان آیت الله خامنه ای هستند نوشت: «از آمران و عاملان ضرب و جرح و شكنجه منتهی به شكستگی استخوان سینه، پارگی تاندون شانه چپ و كبودی‌ها و جراحات دیگر اعضای بدنم، شكایت كتبی كردم. این افراد عبارتند از: آقای محسنی اژه‌ای، وزیر اطلاعات؛ محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور وقت؛ و ...، رهبری جمهوری اسلامی. افرادی که به‌عنوان آمران و عاملان، یا كسانی كه طی یك‌سال گذشته در برابر این تخلفات علنی و مظالمی كه علیه من و خانواده‌ام انجام شده، سكوت توأم با رضا كرده‌اند، ازجمله»«متشاكیان عنهم» بوده‌اند.

وی پس از شرح آنچه آمران و عاملان با وی انجام دادند در این نامه سرگشاده اعلام کرده بود: «كه اگر طی یك ‌ماه از تاریخ انتشار نامه، مقدمات تشكیل دادگاه علیه افراد فوق به‌عمل نیاید، این حق را برای خود محفوظ می‌دانم كه از طریق خانم شیرین عبادی، وكیل خود، در مراجع قضایی«جهان و مجامع بین‌المللی پرونده‌ای علیه نامبردگان گشوده، و مسئله را به‌گونه‌ای دیگر پیگیری نمایم.

«اتمام حجت» سحرخیز و عدم رسیدگی مسئولان به شکایتهای وی زمینه ساز آن شد تا وی یک ماه بعد در نامه ای که به آن اشاره کردیم مساله را با سازمان ملل مطرح کرده و خواسته های خود را سرگشاده اعلام کند.


سحرخیز و گزارشگر ویژه حقوق بشر
 یک سال از نامه‌های عیسی سحرخیز و دو سال از بازداشت بی مرخصی او گذشت تا نماینده ای توسط سازمان ملل برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران تعیین شد.

در تیرماه سال جاری، عیسی سحرخیز که با تمام ضعف بدنی، قلم از دست نگذاشته است، نامه ای خطاب به احمد شهید، نماینده ویژه حقوق بشر نوشت.
 سحرخیز در این نامه، ضمن احتمال عدم اعطای مجوز ورود به ایران از سوی مسئولان ایرانی نوشت: «چنانچه حاکمیت از ورود شما به کشور و ملاقات با زندانیان سیاسی ممانعت به عمل آورد، خود به تنهایی طشت رسوایی حاکمیتی خواهد بود که همه چیزش بر دروغ بنا شده است».

وی در ادامه نامه با یادآوری «بیش از دو سال زندان، بدون استفاده از یک روز حق قانونی مرخصی، حتی جهت درمان پزشکی» تاکید کرده است: «آنچه امروز در زندان های جمهوری اسلامی می رود، جنایت علیه بشریت است و چیزی کمتر ازاقدامات ضد انسانی استالین در اردوگاه های کار اجباری سیبری ندارد. این اقدامات مختص زندانیان سیاسی نیست، و شرایط زندگی زندانیان عادی نیز کم از فاجعه ندارد. حتما مرگ ناگوار هدی صابر، زندانی اعتصاب غذا کرده، در اثر ضرب و شتم زندان بانان را شنیده اید و قبل تر نیز از جزییات مرگ محسن دگمه چی خبر دار شده اید. حتما مختصری از جزییات پرونده پزشکی اینجانب نیز آگاهی دارید و خود مطلع هستید که حتی اجازه بستری شدن بنده و مداوا در یک بیمارستان را نمی دهند.»

هدف سحرخیز از نگارش نامه، این هشدار بود: «به شما گوشزد نمایم که اوضاع آن چنان نابسامان است که هر آن می توان انتظار وقوع رویدادهای دلخراش دیگری را داشت. چرا که امروز بر من و دیگر هم بندانم آشکار و بدیهی است که استراتژی این نظام، کشتن بی صدا و تدریجی زندانیان معترض است. آن ها عامدانه تصمیم دارند که ما را نابود کنند و مرگ خاموش ما را تدارک دیده اند، چون از زنده بودن ما، حتی در پشت این دیوارها و میله ها می ترسند».

عیسی سحرخیز در پایان این نامه ضمن تاکید بر «وظیفه احمد شهید» به حکم«انسانیت و مسئولیت»، از وی خواسته است که «سریع تر افکار عمومی دنیا را نسبت به اقدامات شنیعی که در پشت این دیوارها می گذرد خبردار کنید».
 وی در پایان تاکید کرده است «هرگونه تاخیر در این اقدام، محصولی جز مرگ دیگر زندانیان سیاسی نخواهد داشت».


شکایت از نوکیا زیمنس
 قلم زنی سحرخیز برای افشاگری و دادخواهی تنها به این نامه ها ختم نشده است، وی سال گذشته طی دادخواستی از شرکت نوکیا زیمنس، به دادگاه فدرال آمریکا شکایت کرده بود.
 در این دادخواست که بوسیله وکلای وی تنظیم و تسلیم دادگاه فدرال آمریکا شده، سحرخیز ادعا کرد که «شرکت نوکیا زیمنس با توجه به آگاهی نسبت به تخطی های دولت ایران از قوانین بین المللی و کارنامه حقوق بشر این کشور که همگی دال بر تجاوز به حقوق مدنی است نمی باید تجهیزات برای فیلترینک، استراق سمع و مونیتورینگ را به ایران می فروخت».

سحرخیز تاکید کرده بود که این اقدامات از سوی شرکت نوکیا زیمنس«آگاهانه و عامدانه» بوده است و این امر باعث شده تا این شرکت «شریک تخطی های ایران در تجاوز به حقوق مدنی مردم این کشور و مسئول صدمات ناشی از این تجاوزات بر شهروندان ایرانی» شود.
خواسته این دادنامه این بود که «فروش دستگاه های مشابه، پشتیبانی» توسط شرکت نوکیا زیمنس قطع شود.


عیسی «در حدیث دیگران»
 وبسایت سحام نیوز، ارگان رسمی حزب اعتماد ملی، به تازگی در ویژه نامه ای برای عیسی سحرخیز اقدام به جمع آوری یادداشت، فیلم و مصاحبه هایی از وی کرد.

اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی در یادداشتی درباره وی نوشته است «عیسی با استقامت و پایمردی خود، حقیقتا سرمستان باده قدرت را تحقیر میکند تا تحقیر انسانها، بدون مقاومت، رسمیت نیابد. گویی عیسی با دمیدن روح حقوق بشر در کالبد جامعه و خصوصا مطبوعات، مسیح دیگری برای زمان و زمانه ما شده است».
 حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی و فعال ملی-مذهبی نیز در این ویژه نامه از «دفاعیات شجاعانه و کم نظیر سحرخیز در بیدادگاه های فرمایشی» را «مثال زدنی» توصیف کرد که «مایه فخر و شرف اهالی قلم و مطبوعات کشور» خواهد بود. به عقیده اشکوری: «سحرخیز نه تنها فقط تاوان آزادی خواهی اش بلکه بیشتر تاوان مردانگی و صراحت و شجاعتش را می پردازد.»

به روایت مجتبی واحدی، از مشاوان مهدی کروبی: «اکنون که به گذشته باز می گردم، به روشنی حقانیت مواضع سحرخیز را در می یابم و در برابر حق گرایی همراه با مقاومت او سر تعظیم فرود می آورم. او ظاهرا در زندانی کسانی است که از افشاگری ها و حق گویی های این مرد بزرگ در رنج بودند اما اگر نیک بنگریم آزاد مرد واقعی، سحرخیز و یاران اویند و زندانیان واقعی، همانها هستند که سراپای وجودشان، ترس از افشای واقعیت است».

محمدجواد اکبرین، روزنامه نگار و پژوهشگر دینی، سحرخیز و زبان نقاد و اصلاح گرش را چنین توصیف کرده است: «او آویخته بر صلیب حقیقت مسلمانی خویش، وارث پیران پارسایی است که تمام حکومت را به دفاع از خون حتی یک بی گناه فروختند تا بهشت رضایت خدا و بندگان بی پناهش را بخرند» و به نوشته حسن یوسفی اشکوری، دیگر پژوهشگر دینی «سحرخیز نه تنها فقط تاوان آزادی خواهی اش بلکه بیشتر تاوان مردانگی و صراحت و شجاعتش را می پردازد».

مرتضی کاظمیان، روزنامه نگار و فعال ملی مذهبی، سحرخیز را «اصول‌گرای ناب، مومن واقعی و یک پرنسیپالیست حقیقی» توصیف می کند و می گوید: «سحر خیز اگر به درد و رنج جسمی و فیزیک دچار است، عذاب وجدان ندارد، وضعی که گریبان سرکوبگران و خودکامگان را اگر اندکی به خویش رجوع کنند، رها نکرده و نمی کند».

و سرانجام فرزند که برای پدر می نویسد: «یقین دارم در لحظه های توام با رنج جانکاه زندان دو ساله و بیدادی که بر سرت می رود و در میان هجمه توهین و تهدید و شکنجه جایی هم هست که به من و خانواده ات بیندیشی، خانواده ای که بی صبرانه دیدنت را آرزو می کنند. این همه بخاطر همان رسالتی است که هیچ گاه نخواستی و نتوانستی خود را زا آن معاف داری و حالا رنجی دو سویه را عایدمان کرده است».