چکیده :هرجایی که دیدگاههای افراد با خواست عمومی ملت و قانون اساسی در تعارض باشد، قاعدتا ما هم نیستیم. برداشت من این است که خواسته های این آقایان خارج از چارچوب قانون اساسی نبود. خواسته های آنها مبتنی بر قانون اساسی بود؛ یعنی آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات و... خواسته های عمومی است. بنابر این ما در این زمینه هیچ اشکالی وارد نمی بینیم....

عبدالواحد موسوی لاری، عضو مجمع روحانیون مبارز در مصاحبه ای چالشی با هفته ی نامه مثلث می گوید: آقای موسوی، آقای کروبی، ما و دیگران همه و همه با همه ملت از جمله آقای موسوی و آقای کروبی همراه هستیم و هیچ اشکالی هم نمی بینیم.
وزیر کشور دولت سید محمد خاتمی همچنین با اشاره به اینکه خواسته های آقایان موسوی و کروبی خارج از قانون اساسی نبوده، خاطر نشان ساخت: هرجایی که دیدگاههای افراد با خواست عمومی ملت و قانون اساسی در تعارض باشد، قاعدتا ما هم نیستیم. برداشت من این است که خواسته های این آقایان خارج از چارچوب قانون اساسی نبود. خواسته های آنها مبتنی بر قانون اساسی بود؛ یعنی آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات و… خواسته های عمومی است. بنابر این ما در این زمینه هیچ اشکالی وارد نمی بینیم.
بخش هایی از این مصاحبه را با هم میخوانیم:
عبدالواحد موسوی لاری تصریح کرد: به اعتقاد من، جریان روحانی رقیب ما – نمی خواهم از لفظ مقابل، مخالف و… استفاده کنم – در عصر امام ضمن اینکه به ایشان ارادت داشتند اما اینطور نبود که تمام نظرات امام را دربست بپذیرند. فی المثل امام از دولت آقای موسوی حمایت می کرد اما آنها مخالفت می کردند. نامه های انتقادی برای امام می نوشتند و از ایشان به خاطر برخی کارها انتقاد می کردند. نمونه اش هم نامه ای بود که مرحوم آقای توسلی در مصاحبه ای گفتند که اینها نامه ای به امام نوشتند و ایشان تعابیر خاصی داشتند که در اظهارات آقای توسلی هست و من تکرار نمی کنم. یا از جریانی که در مقابل امام می ایستادند، حمایتهای صریح و روشن داشتند. البته من هیچگاه منتقد به آن رفتار نیستم؛ به دلیل اینکه آنها مجموعه ای فکری بودند که امام خمینی را به عنوان رهبر نظام قبول داشتند اما ممکن بود با پاره ای از دیدگاههای ایشان همراه نباشند و نسبت به آنها انتقاداتی داشتند و انتقادات خود را نیز مطرح می کردند. از این نظر باید از آنها تقدیر کرد که دیدگاه خود را به صورت صریح و روشن مطرح می کردند اما از این سوی ماجرا که آنها بعد از رحلت حضرت امام – مثلا همانگونه که در عصر امام منتقد امام می شدند در این زمان رویه این چنینی در پیش نگرفتند و اینگونه نکردند – دیدگاه های تشکل خود را با دیدگاه رهبری برابر بدانند و هر کسی که دیدگاههای آنها را نپذیرد به مخالفت با رهبری متهم کنند، که نمی دانم چرا در آن زمان انتقاد از امام جایز بود، اما امروزه چنین نیست! من این را تفاوت دیروز و امروز آنها میبینم.قطعا همینطور است. ما پذیرفته ایم که رهبری در راس هرم این نظام است، طبعا رهبری را پذیرفته ایم و اینکه با ایشان کار می کنیم یعنی التزام داریم، البته ممکن است در جایی هم انتقاد داشته باشیم که حتما آن را مطرح می کنیم.
وزیر کشور دولت سید محمد خاتمی در بخشی از سخنان خود درباره ی نسبت خود و مجمع روحانیون با آقایان موسوی و کروبی با تاکید بر همراهی خود در خواسته های مشترک با رهبران جنبش سبز گفت: ما موضوعاتی داریم که این موضوعات برای ملت مشترک است. همه ما بر سر برخی خواسته ها اشتراک نظر داریم. انتخابات سالم و آزاد خواست همه ماست. هیچکس در این مملکت نیست که احساس کند نباید انتخابات باشد. البته من برداشتهای شخصی از برخی گرایشات درون حاکمیت دارم که اگر مطرح کنم ممکن است شما بگویید این تهمت به آنهاست و آنها چنین نگاهی ندارند. اما به طور کلی شما از زن خانه دار، کارگر ساده و کشاورز گرفته تا استاد دانشگاه و روحانی حوزه علمیه اگر بپرسید که انتخابات آزاد و رقابتی خوب است یا نه؟ همه می گویند ما این را می خواهیم. آقای موسوی، آقای کروبی، ما و دیگران همه و همه این را می خواهیم. پس ما در این مساله با همه ملت از جمله آقای موسوی و آقای کروبی همراه هستیم و هیچ اشکالی هم نمی بینیم.
وی همچنین با اشاره به اینکه خواسته های آقایان موسوی و کروبی خارج از قانون اساسی نبوده، خاطر نشان ساخت: هرجایی که دیدگاههای افراد با خواست عمومی ملت و قانون اساسی در تعارض باشد، قاعدتا ما هم نیستیم. زمانی که ما قانون اساسی و خواست عمومی ملت را مبنا قرار می دهیم، قطعا همین مبنا را دنبال می کنیم. امروز برداشت من این است که خواسته های این آقایان خارج از چارچوب قانون اساسی نبود. خواسته های آنها مبتنی بر قانون اساسی بود؛ یعنی آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات و… خواسته های عمومی است. بنابر این ما در این زمینه هیچ اشکالی وارد نمی بینیم.
موسوی لاری در بخشی دیگر از این مصاحبه درباره ی نسبت مجمع روحانیون با جنبش سبز گفته است که نسبت ما با جنبش سبز اصلاح طلبی است و قطعا با آنها وجه اشتراک داریم.
عضو مجمع روحانیون مبارز گفت: ما دقیقا نقاط افتراق خود را هم با سلطنت طلب ها و هم با جریان متحجر داخلی روشن کردیم. یعنی از منظر ما، نقطه افتراق ما شکستن سقف نظام و خروج از آن است. ما همیشه گفته ایم که جریانی در داخل این نظام و زیر سقف جمهوری اسلامی هستیم. همین نقطه افتراق اصلی است با همه کسانی که اصل جمهوری اسلامی را نفی می کنند. حرفمان با جریان متحجر داخل نظام هم این بود که شما ناکارآمدی نظام را با بیانی دیگر مشابه سلطنت طلبان بیان می کنید. حرف ما با جریانی که انتخابات را زینتی می دانستند، مردم را نابالغ تلقی می کردند این است که این حرف شما همان حرف سلطنت طلبان است.
به گفته ی وی مجمع در تمام بیانیه های مجمع و مواضع اعضای آن، روی یک نکته تردید نکرده و آن اینکه بگوید یک جریان اصلاح طلب در درون این نظام است و به رفتار مدیران اعتراض دارد، نه به اصل نظام. همین وجه افتراق آن ها با براندازهاست.
این فعال اصلاح طلب در بخشی دیگر از مصاحبه ی خود درباره ی ولایت اذعان داشته است: فکر می کنید که نظام ولایت فقیه یک فرد است، در حالی که نظام ولایت فقیه یک سیستم است. این سیستم چارچوبی دارد که در راس آن ولی فقیه است و در قاعده این هرم نیز قوای سه گانه، نیروهای مسلح، آحاد مردم، نهادهای مدنی و… وجود دارند. وقتی ما از قانون اساسی حرف می زنیم، مگر می توانیم بگوییم قانون اساسی را قبول داریم اما اصل ولایت فقیه را قبول نداریم؟ ما وقتی بر اجرای قانون اساسی تاکید می کنیم، یعنی حتما از ولایت فقیه دفاع می کنیم. ما وقتی می گوییم که اصلاح طلب درون این نظام هستیم، یعنی اصالت های این نظام را – که ولایت فقیه از جمله آنهاست – قبول داریم. اگر قبول نداشتیم در این چارچوب قرار نمی گرفتیم.
وی در بخشی دیگر در ارتباط با نظام و انتخابات می گوید: حرف تمام اطلاعیه های ما این است که ما در درون نظام با کسانی که انتخابات را فرمایشی می دانند، مشکل داریم؛ با کسانی که ثروت مملکت را به باد دادند مشکل داریم؛ با کسانی که نظام را به مسخره گرفتند، مشکل داریم. شما به کارهایی که در این چند سال انجام شده، نگاه کنید و ببینید چه اتفاقاتی درون این نظام رخ داده است. ما با این کارکرد مشکل داریم و آن را هم صریحا اعلام کرده ایم. اما حرف ما این است که برای اصلاح رفتار غیرقانونی، غیراصولی و چارچوب شکن مدیران اجرایی یا مدیرانی که در حوزه انتخابات یا حوزه امنیت مسئولیت دارند، نباید سقف نظام را سوراخ کرد و آن را از بین برد. باید انحرافی را که بعد از تفسیر اصل ۹۹ قانون اساسی در مسیر انتخابات ایجاد شده است، اصلاح کرد. ما از اینکه نظام جمهوری اسلامی باید برپایه قانون اداره شود دفاع می کنیم و با قانون شکنی هایی که در این چند سال صورت گرفته مخالفیم. چه قانون بودجه، چه قانون برنامه توسعه، چه قانون مرتبط با احزاب، چه قانون مطبوعات، چه قانون مرتبط با آزادیهای مدنی و… زیر سوال رفته است.
موسوی لاری با طرح این پرسش که چرا بعد از شش سال جریان انحرافی را مطرح کردید، گفت: این جریان همان کسانی بودند که ما شش سال پیش اعلام کردیم که اینها در مسیر انقلاب اشکال ایجاد می کنند. چرا صف خود را جدا نکردید؟ چرا مملکت را به این روز کشاندید و حالا می گویید کشف کرده ایم که یک جریان خاص به وجود آمده است؟ افرادی که گرینکارت آمریکا را دارند یا حتی سیتیزن (شهروند) آمریکا هستند، به عنوان مشاور حکم دریافت کرده اند و برای آنها بنیاد تعریف شده است. مشخص است که اینها در جریان انقلاب تغییر ایجاد می کنند. چرا آقایان صف خود را از آنها جدا نمی کنند؟ البته فقط اینها منحرف نیستند، چرا آقایان صف خود را از دیگر منحرفان جدا نمی کنند؟ مشخص است که وقتی این حرف را با بنده مطرح می کنید یعنی می پرسید چرا صف خود را جدا نمی کنید؟
موسوی لاری همچنین گفت: در زمان آقای خاتمی هم چنین اتفاقاتی رخ داد؛ یعنی جریانی که شاید اعتقاد چندانی به خط آقای خاتمی نداشته و به نام تندرو در جامعه شناخته می شدند، در کنار رئیس جمهور سابق قرار گرفتند و حتی بحث عبور از آقای خاتمی را هم مطرح کردند. شما چرا آن زمان نسبت به حضور چنین افرادی هشدار نمی دادید؟ مگر اکبر گنجی در شورای نگهبان زیر نظر احمد جنتی کار نمی کرد؟ همه مردم می گفتند که گنجی در تشکیلات شما مشکل دارد، اما آیا کسی حاضر شد صف خود را از او جدا کند؟ آیا امروز حاضرند صف خود را از عناصر پیرامونی احمدی نژاد و رفتارهایشان به صورت عملی نه صرف رسانه ای جدا کنند؟ چرا فقط زبانی می گویند فلانی و فلانی نباشند اما اقدامی نمی کنند؟”
وی افزود همینجا هم حافظه تان خوب کار نکرد. گنجی مدیر داخلی شورای نگهبان بود. شما چرا از آن طرف قضیه نگاه نمی کنید؟ آنها الان حاکم هستند. ما که در بستر قانون اساسی حرکت می کنیم. ما هشت سال مسئولیت اجرایی در این کشور داشتیم. شما یک نمونه بیاورید که از قانون اساسی تخطی کردیم. بنده به عنوان کسی که وزیر کشور بوده، حاضرم نسبت به تمام کارهایی که در حوزه مسئولیت وزارت کشور شخصا درباره آنها تصمیم گیرنده بودم، پاسخگو باشم. امروز آقایانی که در مصدر کار هستند باید پاسخگو باشند که چرا قانون اساسی را زیر پا می گذارند؟ چرا سند چشم انداز بعد از آن همه زحمتهایی که دولتهای پیشین کشیدند، بعد از چند سال فراموش شده است؟ چرا قانون برنامه چهارم توسعه زیر پا گذاشته شد؟
وزیر کشور دولت اصلاحات تاکید کرد: من با خبرگزاری فارس گفت و گویی کردم و گفتم آنچه ما مطرح می کنیم، شما آن را شرایط می نامید. حرف ما این است که اینها واقعیتی است که باید برای برگزاری یک انتخابات آزاد وجود داشته باشد؛ به این معنا که منهای اینها انتخابات آزادی وجود نخواهد داشت. من بحث شرط گذاری را با این کلمات مطرح نمی کنم و معتقد نیستم که آقای خاتمی برای حضور در انتخابات شرط گذاشته است. آقای خاتمی گفته که مگر شما به دنبال انتخابات آزاد نیستید؟ اگر انتخابات آزاد است، ممکن نیست عناصر فعال سیاسی در آن حضور نداشته باشند. امکان ندارد که احزاب سیاسی غیبت داشته باشند و مجری و ناظر انتخابات به گونه ای انتخاب شوند که جریانات مختلفی که می خواهند در این کارزار انتخاباتی حضور داشته باشند، نسبت به آنها سوال داشته باشند. اگر می خواهید انتخابات سالم برگزار کنید، باید این کارها را انجامد دهید تا انتخابات معنا و مفهوم خود را پیدا کند.